من به باران گفتم
چشم به راه توام اما خندید
گریه ی بی تاب مرا این بار ندید
نفهمید دلم ، دلتنگ است
نفسم می گیرد تا صدای
پر پروانه عاشق را
روی گلبرگ گل نرگس تو می شنود
چلچله ها می خوانند
هرغروب جمعه قصه ی دیدار تورا
همه ی پنجره ها می دانند
تو غروب جمعه می آیی، نزدیکی ...
آن که دور است منم
باران